l̶o̶v̶e̶ ̶y̶o̶u̶ ̶ ♥ ̶
ای آشناترین غریبه...
روی دوست داشتنت خط کشیدم


نیمکت با هم بودنمان تنهاست ! من ؛ دل نشستن ندارم .... تو ؛ دلیل نشستن ... !!!


عشــــق آدم را داغ می کند و دوســـت داشتـن آدم را پختـه می کنـد ،
هـر داغی یــک روز سـرد میشـود .....
ولـــی هیــــچ پختــه ای دیـگــر خـام نمی شود


خدایم را دوست دارم و باوفاتر از او سراغ ندارم، پس به رسم همین وفادار یست که تو را به او میسپارم...


به جرم وسوسه...
چه طعنه ها که نشنیدی حوا....!
پس از تو...
همه تا توانستند آدم شدند...!!!
چه صادقانه حوا بودی..
و چه ریاکارانه آدمیم...!!


میدانی که تا چه اندازه از دود خاکستری سیگار بیزارم….
اما…
هرگز نفهمیدی چرا گاهی فقط پُکی به سیگار افروخته‌ی تو میزدم…